مارینا  جونمارینا جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

زندگي قشنگ ما

خاطره تولد پرنسسم از زبان خاله جوووووووووووووووووووون

مارینا کوچولو خوش اومدی دختر ناز خاله جونم خوش اومدی خانووووووووووووووووم     عزیزکم روزی که به دنیا اومدی وقتی خانم پرستار تو آسانسور داشت شما رو میبرد بالا من و باباییت دویدیم تو آسانسور اما خانوم پرستار شما رو بهمون نشون نداد چون هنوز نشسته بودنت و شما سر صورتت چسیف بود بعدش گفت بیاد طبقه 3 من وباباییت تا طبقه 3 دویدیم اونقدر تند که من آخرش کم آوردم اما بابایت اونقدر شوق داشت که تقریبا داشت پرواز میکرد یه کم منتظر موندیم تا شما رو آوردن من که از استرس تمام بدنم میلرزید دستام جوری میلرزید که کاملا معلوم بود  تو دلم میگفتم خدایا سالم باشه بعد شما رو خانوم پرستار از دور نشون داد یه دختر ...
1 بهمن 1391
1